با سلام، شما برنده ي يک عدد بوسه از بانک لب ما شديد! بفرستيم يا مياييد ميبريد؟

سلام اي با وفاي با مروت، سلام اي ساز و گيتار محبت، سلام کردم نگي تو بي وفايي، سلام کردم ببينم خوبي، در چه حالي؟

تو محکمه ي قلبم خودتو کردي قاضي / ديدي به حکم دادنت نکردم اعتراضي / اما سوالم اينه آخه چطور تونستي / با رفتنت عزيزم به مرگم بشي راضي

عشقت به دلم اگر بتابد چه کنم؟ / مهرت به سراي من بخوابد چه کنم؟ / يکدم به سوال من جوابي بده دوست / روزي که دلم تو را بخواهد چه کنم

پشت پا خوردم ز هر کس که گفت يار منه / چون که ديدم روز و شب در پي آزار منه / هر که دستي از محبت حلقه کرد بر گردنم / ديدم اين دست محبت، حلقه ي دار منه

از آدما دلم شکست واسه هميشه / دلم ميخواد دعا کنم اما نميشه / دوسش داشتم دوسش، قد نفس هام / بدون اون نميتونم من خيلي تنهام

اگه ميدونستي چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمي شکستي، گرچه خانه ي شيطان شايسته ي ويراني ست

نيا باران، زمين جاي قشنگي نيست، من از اهل زمينم، خوب ميدانم که گل در عقد پروانه است ولي زنبور را هم دوست ميدارد!

مينويسم خاطرات با اشک و آه در شبي غمگين و تاريکو سياه / مينويسم خاطرات از روي درد تا بداني دوريت با من چه کرد!

نوشتم حرف دل را تا بخواني، که چون دوري ز من دردم بداني، در اين دنيا ندارم غير تو کس، بميرم گر مرا از خود براني

براي خريدن عشق هر کسي هر چه داشت داد، ديوانه هيچ نداشت و گريست گمان کردند چون هيچ ندارد ميگريد، اما هيچکس ندانست که قيمت عشق اشک است و قيمت اشک عشق

دلبسته به سکه هاي قلک بوديم، دنبال بهانه هاي کوچک بوديم، روياي بزرگ شدن خوب نبود، اي کاش تمام عمر کودک بوديم، " بيا ساده مثل چکاوک شويم بيا باز برگرديم و کودک شويم"